خدا
حمید هیراد
نیمه شب بیرون زدم، رفتم پی مِی خواریم
تا در میخانه رفتم، در پیِ دلداریم
دوش دیدم در میخانه صف است از عاشقان
ای خدا ناخورده مِی، من به شما رسیدهام
یارم آخر زِ غم عشق تو دیوانه شدم
بی خود از خود شدم و راهی میخانه شدم
آنقدر باده بنوشم که شوم مست و خراب
نه دگر دوست شناسم، نه دگر جامِ شراب
خوش خرامان میروی، ای جانِ جان بی من مرو
سرو خرامان منی در دل و جان بی من مرو
این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است
این جهان بی من مباش و آن جهان بی من مرو
مونسِ شبهای دل زارم، ای که تو شدی همه دارو ندارم
یا رب یا رب یا رب یا رب
مرهم قلب و دل بیقرارم، ای که تو شدی همه دار و ندارم
یا رب یا رب یا رب یا رب
یا رب ای دل عشقِ تو صبر و ثباتم میدهد
عطر تو وقتِ سحر از غصه نجاتم میدهد
یا رب امشب برایم نم باران بنویس
دو سه شب پرسه زدن توی خیابان بنویس
یا رب امشب برایم نم باران بنویس
خوش خرامان میروی ای جانِ جان بی من مرو
سرو خرامان منی در دل و جان، بی من مرو
این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است
این جهان بی من مباش و آن جهان بی من مرو